سلام دوستان بعد از مدتها اومدم تا مطلب بزارم اما هرکاری میکنم عکس نمیشه تو پست درج بشه.....اینم یه جورش.....امروز هوس کرده بودم وب رو آپ کنم اما با عکس نمی شه....انگشت شمار که نگاه کردم حدود یه سالی می شه مطلب نذاشتم....امیرعلی یه سالی بزرگتر شده و مشکلاتشم داره با خودش بزرگ می شه قبل از عید 95 بردمش مهد و خیلی خوب پذیرفت اما بعد عید که دو روز رفتیم گریه کرد و گفت دیگه نمیره الان هم با اجازتون خونه نشین هست و پیش مامان جون شیرازیش مونده....البته انشالله تو همین هفته سعی می کنم دوباره به مهد عادتش بدم و بره پیش دوستاش...چون دوست دارم با همسن و سالهاش ساعتهایی رو بگذرونه....خلاصه بگم روزها و ماه ها و سالها دارن میگذرن و وقتی به عق...